شما کدام طرف میایستید؟
جمعیت باورنکردنی انبوهی از مردم جمع شده بودند. در یک طرف این گروه عیسی و در سمت دیگر شیطان ایستاده بود. این گروه انبوه توسط حصار نرده کشی شدهای از یکدیگر جدا شده بودند.
صحنه برپا گردید، هم عیسی و هم شیطان شروع به دعوت از مردم در این گروه انبوه کردند، یک به یک هرکس دعوت میشد که به هرکدام از این افراد یعنی عیسی و یا شیطان بپیوندد. هرکس فرصت داشت تا بیندیشد و تصمیم گیرد که به سوی عیسی برود و یا بسوی شیطان. این موضوع مدتی ادامه یافت تا اینکه سرانجام عیسی گروهی از مردم را از میان انبوه مردمی که در آنجا بودند در سمت خودش گرد آورد و شیطان نیز چنین کرد.اما مردی آنجا بود که به هیچ یک از این گروهها ملحق نشده بود. او از حصار نردهکشی شدهای که ما بین این دو گروه قرار داشت بالا رفته بود و بر روی آن نشسته بود. عیسی و گروه پیروش آنجا را ترک کرده و ناپدید شدند. شیطان و گروهش نیز همین کار را کردند. اما مردی که بر حصار نردهکشی شده نشسته بود در همانجا تنها نشست. همچنانکه این مرد در آنجا نشسته بود، شیطان بازگشت و بنظر میرسید که به دنبال چیزی که گویی گم کرده بود، میگشت. مرد گفت:" چیزی را گم کردهای؟" شیطان مستقیم به او نگاه کرد و پاسخ داد:" اینجایی، حالا پیدایت کردم، با من بیا."اما مرد گفت:" من بر روی حصار نشستهام و هیچکدام از شما را برنگزیدم."شیطان گفت:" ایرادی ندارد، من خود مالک این حصارنرده کشی شده هستم."
کلام خدا در عهد عتیق در یوشع ۲۴:۱۵ چنین میگوید:" و اگر در نظر شما پسند نیاید که یهوه را عبادت نمایید، پس امروز برای خود اختیار کنید که را عبادت خواهید نمود، خواه خدایانی را که پدران شما که به آن طرف نهر بودند عبادت نمودند، خواه خدایان اموریانی را که شما در زمین ایشان ساکنید، و اما من و خاندان من، یهوه را عبادت خواهیم نمود.".
همانگونهای که میبینیم راه میانهای وجود ندارد، برنگزیدن خود نوعی انتخاب و گزینش است. اگر هیچ راهی را برنگزیدهاید در واقع بیاعتنایی به دعوت الهی برای پیوستن به خدا در صلیب مسیح را برگزیدهاید. بسیاری در زمان مسیح شاید راه امن میانه را برمیگزیدند و شاید حتی نظارهگران مصلوب شدن مسیح نیز بودند و شاید از موعظات او لذت نیز میبردند اما تنها کسانی نجات مییافتند که صلیب خود را برداشته و منجی را پیروی میکردند، در داستان جوان ثروتمند میبینیم که چگونه شرط دخول به آسمان نه تنها ترک اموال برای پادشاهی خدا نبود بلکه پیروی از عیسی بود و به این دلیل عیسی فرمود که دخول او به پادشاهی آسمان بس دشوار و غیرممکن است.فضایل اخلاقی، منش متعال انسانی، حتی ایثار کافی نیست تا ما را رستگار سازد، نجات تنها از طریق مسیح فراهم میشود تا هیچ فخری بر کردههای بشری در اکتساب رستگاری نباشد، در رستگاری سکان دار خداست و کشتیبان خداست، اوست که نه به دلیل نیکویی ما بلکه به دلیل پارسایی پسرش عیسی و ایمان بر او نجات را هدیه میدهد اما این به این معنا نیست که ایمان بدون ثمر، ایمانی قابل قبول است زیرا که اصولاًَ ایمان بدون ثمرایمان نجات بخش نیست، زمانی ایمان را میتوان ایمانی نجات بخش و قابل قبول دانست که ثمرات نیکوی توبه و زندگی متحول شده را نیز در بر داشته باشد.ایمان تنها باوری ذهنی نیست بلکه حقیقتی است که در تمامی عرصههای زندگی فرد رسوخ میکند، احساسات، افکار و اعمال. ایمان حقیقتی پویاست و نه صرفاً باوری خشک به یک سلسله اعتقادات مذهبی و نه حتی احساسات مذهبی . ما در کدام سمت میایستیم؟ عیسی و یا هر سمت دیگر؟
گردآوری و تالیف: کیوان سیروس
صحنه برپا گردید، هم عیسی و هم شیطان شروع به دعوت از مردم در این گروه انبوه کردند، یک به یک هرکس دعوت میشد که به هرکدام از این افراد یعنی عیسی و یا شیطان بپیوندد. هرکس فرصت داشت تا بیندیشد و تصمیم گیرد که به سوی عیسی برود و یا بسوی شیطان. این موضوع مدتی ادامه یافت تا اینکه سرانجام عیسی گروهی از مردم را از میان انبوه مردمی که در آنجا بودند در سمت خودش گرد آورد و شیطان نیز چنین کرد.اما مردی آنجا بود که به هیچ یک از این گروهها ملحق نشده بود. او از حصار نردهکشی شدهای که ما بین این دو گروه قرار داشت بالا رفته بود و بر روی آن نشسته بود. عیسی و گروه پیروش آنجا را ترک کرده و ناپدید شدند. شیطان و گروهش نیز همین کار را کردند. اما مردی که بر حصار نردهکشی شده نشسته بود در همانجا تنها نشست. همچنانکه این مرد در آنجا نشسته بود، شیطان بازگشت و بنظر میرسید که به دنبال چیزی که گویی گم کرده بود، میگشت. مرد گفت:" چیزی را گم کردهای؟" شیطان مستقیم به او نگاه کرد و پاسخ داد:" اینجایی، حالا پیدایت کردم، با من بیا."اما مرد گفت:" من بر روی حصار نشستهام و هیچکدام از شما را برنگزیدم."شیطان گفت:" ایرادی ندارد، من خود مالک این حصارنرده کشی شده هستم."
کلام خدا در عهد عتیق در یوشع ۲۴:۱۵ چنین میگوید:" و اگر در نظر شما پسند نیاید که یهوه را عبادت نمایید، پس امروز برای خود اختیار کنید که را عبادت خواهید نمود، خواه خدایانی را که پدران شما که به آن طرف نهر بودند عبادت نمودند، خواه خدایان اموریانی را که شما در زمین ایشان ساکنید، و اما من و خاندان من، یهوه را عبادت خواهیم نمود.".
همانگونهای که میبینیم راه میانهای وجود ندارد، برنگزیدن خود نوعی انتخاب و گزینش است. اگر هیچ راهی را برنگزیدهاید در واقع بیاعتنایی به دعوت الهی برای پیوستن به خدا در صلیب مسیح را برگزیدهاید. بسیاری در زمان مسیح شاید راه امن میانه را برمیگزیدند و شاید حتی نظارهگران مصلوب شدن مسیح نیز بودند و شاید از موعظات او لذت نیز میبردند اما تنها کسانی نجات مییافتند که صلیب خود را برداشته و منجی را پیروی میکردند، در داستان جوان ثروتمند میبینیم که چگونه شرط دخول به آسمان نه تنها ترک اموال برای پادشاهی خدا نبود بلکه پیروی از عیسی بود و به این دلیل عیسی فرمود که دخول او به پادشاهی آسمان بس دشوار و غیرممکن است.فضایل اخلاقی، منش متعال انسانی، حتی ایثار کافی نیست تا ما را رستگار سازد، نجات تنها از طریق مسیح فراهم میشود تا هیچ فخری بر کردههای بشری در اکتساب رستگاری نباشد، در رستگاری سکان دار خداست و کشتیبان خداست، اوست که نه به دلیل نیکویی ما بلکه به دلیل پارسایی پسرش عیسی و ایمان بر او نجات را هدیه میدهد اما این به این معنا نیست که ایمان بدون ثمر، ایمانی قابل قبول است زیرا که اصولاًَ ایمان بدون ثمرایمان نجات بخش نیست، زمانی ایمان را میتوان ایمانی نجات بخش و قابل قبول دانست که ثمرات نیکوی توبه و زندگی متحول شده را نیز در بر داشته باشد.ایمان تنها باوری ذهنی نیست بلکه حقیقتی است که در تمامی عرصههای زندگی فرد رسوخ میکند، احساسات، افکار و اعمال. ایمان حقیقتی پویاست و نه صرفاً باوری خشک به یک سلسله اعتقادات مذهبی و نه حتی احساسات مذهبی . ما در کدام سمت میایستیم؟ عیسی و یا هر سمت دیگر؟
گردآوری و تالیف: کیوان سیروس
0 نظرات:
ارسال یک نظر